جدول جو
جدول جو

معنی شربت دار - جستجوی لغت در جدول جو

شربت دار
خدمتکاری که انواع شربت و شراب و آب در تصرف اوست
تصویری از شربت دار
تصویر شربت دار
فرهنگ لغت هوشیار
شربت دار
خدمتکاری که شربت درست می کند و انواع نوشیدنی ها و لوازم شربت خانه به او سپرده می شود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شربتدار
تصویر شربتدار
چمانی آبدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربه دار
تصویر سربه دار
کسی که آماده است سرش بر دار رود، شخص ماجراجو و پرخاشخر که دل بر کشته شدن بدهد و بر ضد حکومت وقت قیام کند، سربربادرفته، برسرداررفته
فرهنگ فارسی عمید
خویشاوند دارای نسبت (خواه بسبب خون خواه بسبب ازدواج) خویشاوند. قرابت داری. خویشاوندی خویشی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که متصدی امور مربوط به آبدارخانه و شراب نوشی پادشاهان و بزرگان بوده است، ساقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شربت خضر
تصویر شربت خضر
آب زندگی، آب چشمه ای در ظلمات که هرکس از آب آن بیاشامد عمر جاویدان پیدا می کند و هرگز نمی میرد و خضر پیغمبر از آن آب نوشیده است، چشمۀ نوش، نوشاب، چشمۀ خضر، ماالحیاة، چشمۀ الیاس، آب خضر، عین الحیات، چشمۀ زندگی، آب حیات، جان افزا، چشمۀ حیوان، شربت حیوان، جان فزا، آب حیوان، آب بقا، چشمۀ حیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیب دار
تصویر شیب دار
Precipitous, Slanting, Sloped, Sloping, Steep
دیکشنری فارسی به انگلیسی
обрывистый , наклонный , крутой
دیکشنری فارسی به روسی
стрімкий , похилий , крутий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
陡峭的 , 倾斜的
دیکشنری فارسی به چینی
precipitado, inclinado, empinado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
précipité, incliné, raide
دیکشنری فارسی به فرانسوی
तीव्र , झुका हुआ , तीव्र
دیکشنری فارسی به هندی
حادٌّ , ميلٌ , حادٌ
دیکشنری فارسی به عربی
급격한 , 기울어진 , 가파른
دیکشنری فارسی به کره ای
תלול , משופע , תלול
دیکشنری فارسی به عبری
急峻な , 傾斜している , 急な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ชัน , เอียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
তীক্ষ্ণ , ঝুঁকিপূর্ণ , তীব্র
دیکشنری فارسی به بنگالی
تیز , جھکاؤ , شیب دار
دیکشنری فارسی به اردو